نقش تشکل ها در توسعه

ساخت وبلاگ

در سطح جامعه، یکسری  مشکلاتی مشاهده می شود که علی رغم پیگیری شهروندان و گوشزد آن به مسئولان و وعده مسئولان به رفع آن، تحقق آن صورت نمی گیرد. یکی از دلایل اصلی این مسئله عدم پیگیری موثر و مستمر توسط افراد آن جامعه است؛ دلیل هم این است، همه مردم راجع به یک موضوع اشراف و آگاهی ندارند و وقتی پیگیر موضوع می شوند دیگر نتیجه به آن ها گزارش نمی شود یا حتی اصلا پیگیری نمی شود. در صورت تکرار این موضوع در جامعه، موجب دل زدگی و بی اعتمادی مردم نسبت به مسئولان و عدم مشارکت فعال مردم برای حل مسئله می شود و این همان هم افزایی مشکلات است. در نتیجه این احساس در مردم به وجود می آید که بین آن ها و مسئولان فاصله و جود دارد و هرکس راه خودش را می رود. در حالی که انسجام و هماهنگی در بافت جامعه، عامل مهم در پیمودن مراحل توسعه است.

توسعه یافتگی هدف بزرگی است که بالاترین میزان هماهنگی، همسویی، انطباق و تعامل را نیاز دارد. یکی از عوامل زمینه ساز اصلی انطباق، توجه به نقش تشکل ها در توسعه جوامع است. در سطوح محلی اگر مشارکت مردم در قالب تشکل ها شکل بگیرد، زمینه را برای این امر که تک تک مردم نسبت به رفاه و سعادتشان احساس مسئولیت کرده و مصلحت کلی کشور و ملت را به همراه منفعت شخصی پیش می برند. از جمله فواید و آثاری که تشکل ها دارند، می توان به مواردی اشاره نمود. تشکل ها زمینه را برای جمعی اندیشیدن و همگانی اندیشیدن، فراهم می کنند. تشکل ها موجب تکامل افکار و نظرات افراد می شود و همچنین نزدیک شدن گرایش ها را به همراه دارد. در نتیجه تشکل ها سبب تمرکز سرمایه انسانی و اجتماعی جامعه می شود. گسترش تشکل و تشکیلات آن موجب اجماع نظر کلی می شود، این مورد توجه به مسائل و حل آن ها از تصمیمات سلیقه ای دور می کند. به عنوان مثال در جامعه وقتی مسئولی در موقع تصدی منصب یک راهبرد را برای حل مشکل، پیگیری می کند و بعد از واگذاری اتمام رسیدن دوره تصدی  مسئولیت به فرد دیگری واگذار گردیده، از راهبرد قبلی صرف نظر کرده و راهبرد دیگری را پیش می برد. این مورد موجب دست آورد مقطعی شده و از نتایج این الگو، عدم حل ریشه ای مسائل را به همراه دارد و حتی گاهی اوقات با هم افزایی بین مشکلات، گرفتاری حادتری به وجود می آید. حل ریشه ای امور در یک فرآیند مدت دار امکان پذیر است که می توان به اهداف کلان رسید.

 تشکل، افراد یک جامعه را ذیل یک راهبرد، سیاست، هدف، تصمیم ، پیشنهاد و روش، قرار می دهد و از افراط و تفریط جلوگیری کرده و همگرایی بین سلایق را به همراه دارد. منطقی است که یک جامعه حق دارد در سرنوشت خود دخیل باشد و این حق از طریق تشکل ها قابل پیگیری است، یعنی مردم و شهروندان می توانند مشارکت کنند و در قالب آن در تصمیمات مهمی که نظرخواهی از اکثریت جامعه، لازم باشد، از این طریق میسر است. هرچه گستره فعالیت تشکل بیشتر باشد، اثرگذاری مردم بر مسئولان بیشتر می شود.

تاکید بر گسترش تشکل ها و نقش آفرینی آن ها در جامعه این نیست که کارها در سطح کلان و همچنین بخشی از مسئولیت نهادهای مدیریتی در سطح کلان به آن ها واگذار گردد، بلکه هدف اینست تا جامعه از طریق تشکل ها بتوانند، دیدگاه ها و انتظارات خود را به مراکز تصمیم گیری منتقل نمایند. از طریق تشکل ها تعامل بین مسئولین و مردم فراهم می شود، همچنین تقابل بین نظرات مختلف تعدیل می یابد و زمینه برای همکاری گسترده تر فراهم می شود. از طرفی دیگر، تشکل ها زمینه  را برای گفتگو فراهم نموده که این گفتگو ابزاری برای رسیدن به تفاهم در سطح جامعه است.

اگر بپذیریم، همه شهروندان یک جامعه حق اظهار نظر راجع به مسائل تاثیرگذار را دارند، این امر ممکن نیست، جز از طرف تشکل ها که حلقه ارتباط بین مردم با تصمیم گیران است. همچنین پیگیر خواسته ها می مانند تا نتیجه مورد نظر حاصل گردد نه فقط نظر مطرح و مسئول بگوید پیگیر خواهم شد... . از ارتباط بین این مجموعه کارآمدی تصمیم ها به دست می آید. حتی مطالبه گری که در جامعه مطرح است، از طریق گسترش نقش تشکل ها به نحو احسنت قابل اجرا می باشد. در پایان قابل ذکر است که برای پیشبرد یک موضوع و دستیابی به اهداف هرچقدر اجماع نظر در یک جامعه وجود داشته باشد، نتیجه آن افزایش قدرت و تمرکز جهت دستیابی به آن است.

استراتژی توسعه...
ما را در سایت استراتژی توسعه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hosseinyadollahnia بازدید : 92 تاريخ : يکشنبه 18 اسفند 1398 ساعت: 0:10